همه ی بچهها از اقای وینترگارتن بدجنس میترسیدند. بچهها میگویند که او یک سگ به بزرگی یک گرگ دارد، و باغچه اش دلگیر و بدون آفتاب است.
در خانه ی پهلویی، باغچه ی خانواده ی سامرز پر از گل و نور است. بنابراین وقتی رز سامرز جوان به دیدن آقای وینترگارتن پیر میرود، یکی باید کوتاه بیاید!
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.