من میخواهم گربه باشم.
تو نمیتوانی گربه باشی.
چرا نمیتوانم؟
برای اینکه تو قورباغهای.
من دوست ندارم قورباغه باشم. زیادی خیس است.
گفتوگوهای جالب و خندهدار بین قورباغه و پدرش در کتاب «من نمی خواهم قورباغه باشم» این نکته را یادآوری میکند که باید خودمان را قبول داشته باشیم و از آنچه هستیم لذت ببریم. شاید این داستان در ذهن خوانندگانش چنین رضایتی را به وجود آورد و البته حتماً آنها را میخنداند!
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.