در یک روز بارانی، فیل با چتر سبزش قدم میزد… جوجه تیغی از راه رسید و گفت: «ببخشید! فکر میکنم این قایق من است.» فیل پرسید: «چی؟ قایق تو؟» جوجه تیغی گفت: «من با قایقم از اقیانوسهای بزرگ میگذشتم…
«چتر سبز» چتری است برای همه. هرکس، از نگاه و بینش خود چتر را در مالکیتاش میبیند. برای جوجهتیغی، این چتر همان قایقی است که با آن در اقیانوسها شناور میشود و از دیدن دلفینها لذت میبرد و شاید هم چوبدستی خرگوشی است، برای رسیدن به قلهی اهرام. شاید، چادر مسافرتی و یا حتی یک ماشین پرنده باشد. اما، برای فیل تنها یک چتر است برای خیس نشدن زیر باران. اوست که نخست پیدایش کرده اما، هرکس که چتر را بخواهد، با او سهیم میشود. یک داستان شیرین از دوستی و بخشش.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.